به بهانه تفحص پیکر شهیده فاطمه اسدی/ چهره زنانه شهادت/ روایاتی از شهدای زن

منبع: خبرگزاری مهر: در آستانه ورود به هزار و چهارصد و سی و دومین سالگرد شهادت سرور زنان دو عالم، خبر می‌رسد که پیکر بانویی شهیده پس از ۳۷ سال مفقودی، از دل خروارها خاک در ارتفاعات چهل چشمه تفحص می‌شود؛ پیکر شهیده فاطمه اسدی. شاید این ۳۷ سال در مقابل ۱۴۳۲ سال برای ما […]

منبع: خبرگزاری مهر:

در آستانه ورود به هزار و چهارصد و سی و دومین سالگرد شهادت سرور زنان دو عالم، خبر می‌رسد که پیکر بانویی شهیده پس از ۳۷ سال مفقودی، از دل خروارها خاک در ارتفاعات چهل چشمه تفحص می‌شود؛ پیکر شهیده فاطمه اسدی.

شاید این ۳۷ سال در مقابل ۱۴۳۲ سال برای ما هیچ باشد! اما قضیه برای آن دخترک ۳ ساله‌ای که حالا ۴۰ سال دارد و چشمش در حسرت دیدن مادر یا حتی گریستن بر سنگ مزارش خشک شده و یا پسر شیرخواره‌ای که با نبود مادر در گهواره جان داده، خیلی فرق می‌کند.

فاطمه اسدی سال ۱۳۳۹ در روستای «باقرآباد» از توابع شهرستان «دیواندره» متولد شد و ماحصل زندگی و پایان عمرش که به شهادت ختم شده، حکایت از تدین خانوادگی‌اش دارد.

سردار باقرزاده درباره نحوه شهادت این شیرزن کُرد می‌گوید: «شوهر این بانوی شهیده چون برای پایگاه سپاه در حسین آباد چاه حفر کرده بود، توسط عوامل ضدانقلاب به او لقب جاسوس دادند. به همین خاطر او را اسیر و سپس به زندان «دولتو» منتقل کردند.

چهره زنانه شهادت / روایتی از شهدای زن

بانو اسدی در این زمان پیگیر آزادی شوهرش شد. حزب دموکرات از او طلب ۲۰۰ هزار تومان پول کرد و بانو اسدی برای تأمین این پول تمام زندگی‌اش را به حراج گذاشت و با پولی که تهیه کرده بود به ضدانقلاب مراجعه کرد.

ضد انقلاب پول را از او گرفت، اما در اوج خباثت نه تنها شوهرش را آزاد نکرد، بلکه او را هم اسیر کرد. در آن حین نزاعی در گرفت و بانو اسدی همراه با چند نفر از سپاهی‌ها تیرباران شد و در ارتفاعات چهل چشمه دفن شد.»

روایاتی از دختران و زنان شهیده؛ از دختر ۴ ساله تا بانوی ۷۶ ساله

روایت‌ها از مادران و پدران و همسران شهدا بسیار است. درست است که درک دقیقه‌ای از حس و حالشان هم در تصور نمی‌گنجد، اما ظلم تاریخ این‌طور حکمرانی کرده که بارانی شدن چشمان مادر و پدر و همسر یا حتی خواهر و برادر برای پسر، همسر یا برادرشان قابل هضم‌تر از اشکی شدن چشمان فرزندان برای مادر یا شوهر برای همسر یا خواهران و برادران برای خواهر خود در جبهه‌های مقاومت باشد؛ از دوران ۸ ساله دفاع مقدس گرفته تا شهدای مدافع حرم.

اما کم نیستند بانوان و دخترانی که چشم خانواده‌هایشان از شهادتشان تر شد.

شهیده سمیرا یلمچی ۴ سال بیشتر نداشت… سال ۱۳۶۳ در تهران متولد شد. لحظات تحویل سال ۱۳۶۷ برای «حول حالنا الی احسن الحال» سال نو آماده شده بود که ناگهان صدای انفجار موشک‌های رژیم بعثی شادی سال نو را به غمی بزرگ تبدیل کرد و ترس و وحشت مجالی برای کمک خواستن از مادرش نگذاشت. دستان کوچک سمیرا با قطرات سرخ خون، مظلومیت مردم بی پناه را ثبت کرد.

چهره زنانه شهادت / روایتی از شهدای زن

شهیده الهام اغنامیان که سال ۱۳۵۰ در تهران به دنیا آمد، در سحرگاه هفتم خردادماه سال ۱۳۶۴ زمانیکه در کنار خانواده آرمیده بود، با بمباران هوایی دشمن به همراه ۶ تن از اعضای خانواده در سن ۱۴ سالگی به آسمان پر گشود.

اشرف احمدی با شهادتش یکی از فرزندانش را بی‌مادر کرد… ۲۷ سال داشت که در تاریخ ۷ خردادماه سال ۱۳۶۴ در پی بمباران رژیم بعثی در سحرگاه ماه مبارک رمضان همراه دو فرزند و خانواده همسرش به سوی آسمان پرواز کرد.

چهره زنانه شهادت / روایتی از شهدای زن

شهیده سلطنت علیخانی… سال ۱۳۳۶ در کرمانشاه متولد شد. به عنوان کارمند بهداشت و درمان در بیمارستان ۵۲۰ کرمانشاه مشغول به کار شد. ۲۶ اسفند سال ۱۳۶۶ در ساعت سه بعد از ظهر همراه دو فرزندش به نام‌های سیده مریم‌السادات حسینی و سید حسام‌الدین حسینی و مادر همسرش ملک خانم ناصری در اثر اصابت موشک به پناهگاه پارک شیرین به خیل شهدای این آب و خاک پیوستند.

شهیده آفاق یکتاحجازی همراه دخترش آسمانی شدند… شهیده آفاق در سن ۷۶ سالگی به همراه دخترش فاطمه، شراب طهور شهادت را نوشیدند و حمله موشکی رژیم بعثی به تهران هزاران گل چون آن‌ها را به شهادت رساند.

شهیده می‌رفت محمد سعید؛ اولین شهیده ارتش سوریه… از اهالی روستای «بیت یاشوط» سوریه و دومین فرزند خانواده بود. در همان روزهای آغازین حمله تروریست‌های وهابی به دمشق و محله‌ای که «می‌رفت» و خانواده‌اش در آن زندگی می کرند، شجاعت و عشق به شهادت، «می‌رفت» را به میدان نبرد با تروریست‌ها کشاند. او به یکی از ایست بازرسی‌های ارتش سوریه در داریا واقع در دمشق منتقل شد و در حین درگیری با تروریست‌های وهابی و هنگام دفع حمله آن‌ها توسط گلوله یکی از تک تیراندازان به شهادت رسید.

چهره زنانه شهادت / روایتی از شهدای زن

خدا می‌داند چند جفت کفش زنانه (همچون کفشی که منسوب به فاطمه اسدی است) در خاک جبهه‌های مقاومت رها شده و چند پیکر بانو و دوشیزه شهید در دل خاک‌ها آرام گرفته و خانواده‌ها را داغدار کرده است.